رهبری 360 درجه »
شماره دوازدهم ، خرداد و تیر 85
مترجم: گروه مترجمان میثاق مدیران
افزایش تاثیرگذاری از هر نقطهای از سازمان
رهبری 360 درجه
چکیده
رهبری دارای نمونههایی کلاسیک است. ویلیام والاس رهبری نیروهایش را در ارتشی بر عهده داشت که مسئول سرکوب مردم بودند. وینستون چرچیل در برابر تهدید نازی که به فروپاشی آمریکا انجامیده بود، به شدت مقاومت کرد. ماهاتما گاندی رهبری مقاومت بلند مدت مردم کشورش را بر عهده داشت. ماری کی اش اقدام به ایجاد یک سازمان جهانی به نام شرکت تولید لوازم آرایشی و بهداشتی ماری کی نمود. مارتین لوتر کینگ با رؤیای صلح در کشورش به مقابله با دیگاههای لینکولن پرداخت.
هر یک از این افراد یک رهبر بزرگ بودند. هر یک از آنها تاثیر را از خود بر جای گذارند که میلیونها نفر آن را لمس کردند. اما همین نمونهها میتوانند سردرگم کننده باشند. واقعیت آن است که 99 درصد کل رهبری نه از بالا بلکه از میانه یک سازمان رخ میدهد. معمولاً یک سازمان تنها یک فرد را در اختیار دارد که رهبر است. لذا، اگر شما آن فرد نباشید، چه خواهید کرد؟
از طریق رهبری 360 درجه، شما میتوانید بیاموزید تا از هر نقطهای بر سازمان خود تاثیر بگذارید. شما یاد میگیرید تا افراد مافوق، هم سطح و پایینتر را رهبری کنید. تنها رهبران 360 درجه بر افراد در هر سطحی که باشند، تاثیر میگذارند. با کمک به دیگران، آنها نیز به شما کمک میکنند.
تبدیل شدن به یک رهبر 360 درجه قابل تحقق برای هر کسی است که سطحی متوسط به بالا از مهارتهای رهبری را داشته باشد و بخواهد در این زمینه تلاش کند. نیازی نیست که برای رهبر شدن، تأثیری مهم بر سازمان خود داشته باشید. رهبران خوب نه تنها قادر به رهبری پیروان خود هستند بلکه میتوانند افراد مافوق و همتایانشان را نیز رهبری کنند.
در این چکیده با مطالب زیر آشنا میشوید:
• غلبه بر توهماتی که بسیاری از افراد در سطح میانی یک سازمان به آنها اعتقاد دارند.
• مقابله با رایجترین چالشهایی که افراد در سطح میانی یک سازمان با آنها دست به گریبان هستند.
• رهبری مدیران، همکاران و زیردستان.
• غلبه بر مشکلات و موانعی که در مسیر تبدیل شدن به یک رهبر 360 درجه با آنها مواجه هستید.
• نشان دادن ارزش رهبری 360 درجه.
توهمات رهبری از سطح میانی
توهم سمت و جایگاه اداری
یکی از سوءتفاهمهایی که افراد در مورد رهبران دارند، این باور است که رهبری صرفاً ناشی از یک سمت یا یک عنوان است. اما چنین چیزی واقعیت ندارد. نیازی نیست که شما بالاترین رتبه را در گروه خود داشته باشید تا بتوانید رهبری کنید. اگر این چنین فکر میکنید، آنگاه دچار توهم سمت و جایگاه اداری میشوید.
معیار حقیقی رهبری، تأثیرگذاری است – نه چیزی بیشتر، نه چیزی کمتر. رهبری یعنی پویایی و حق رهبری باید به طور فردی و در قبال هر شخصی که ملاقات میکنید، به دست آید. اینکه در کدام پله از نردبان رهبری باشید، به گذشته رابطه شما با آن فرد بستگی دارد.
سمت و جایگاه اداری نقش اندکی در رهبری عمومی دارد. تاثیرگذاری بر دیگران ناشی از آمادگی شما است نه سمت شما. رهبری انتخابی است که مینمایید نه صندلی که بر آن مینشینید. هر کسی میتواند به یک رهبر تبدیل شود. شما میتوانید بدون توجه به سمتی که دارید، باعث ایجاد تفاوت شوید.
توهم مقصد
افرادی که دچار توهم مقصد هستند، میگویند: «وقتی که در رأس قرار بگیریم، آنگاه رهبری کردن را خواهیم آموخت.»
اما اگر میخواهید به موفقیت برسید، باید قبل از آنکه در جایگاه رهبری قرار بگیرید، تا میتوانید در این زمینه بیاموزید. اگر مهارتهای رهبری و فرآیند تصمیمسازی خود را در زمانی افزایش ندهید که خطرات کم هستند، وقتی که میزان اشتباهات زیاد باشد، تاثیر آنها بر سازمان شما بالا است و احتمال در معرض خطر قرار گرفتن شما بیشتر است و در نتیجه، بیش از پیش دچار دردسر خواهید شد. اشتباهات کوچک قابل رفع هستند. زمانی که در راس سازمان هستید، اشتباهاتتان میتواند بسیار گران تمام شده و به اعتبار رهبری شما آسیب بزنند.
توهم تأثیرگذاری
آنانی که به تأثیرگذاری اعتقاد دارند، میگویند: «اگر در راس باشم، افراد از من پیروی خواهند کرد.» افراد که فاقد تجربه رهبری هستند، اهمیت عنوان رهبری را بیش از حد واقعی برآورد مینمایند. شما میتوانید به کسی سمت بدهید اما نمیتوانید رهبری واقعی را به او تقدیم کنید. تاثیرگذاری باید کسب شود.
سمت و جایگاه اداری، یک فرصت برای شما است. شما فرصت مییابید تا قدرت رهبری خود را بیازمایید. در ابتدا، افراد با تردید به شما مینگرند اما پس از مدتی شما به تاثیرگذاری – بهتر یا بدتر – دست خواهید یافت. رهبران خوب در ورای سمت خود به این تاثیرگذاری میرسند. به خاطر داشته باشید که جایگاه، رهبر نمیسازد اما رهبر میتواند به جایگاه خوبی دست یابد.
توهم تجربه
اگرچه تمایل به پیشرفت در سازمان و این باور که شما توانایی انجام این کار را دارید، به عنوان ویژگیهای یک رهبر تلقی میشود اما بدون تجربه کافی برای تبدیل شدن به فرد اول در سازمان، احتمالاً میزان کنترل خود بر این سمت را بیش از حد واقعی تخمین خواهد زد. هر چه بالاتر روید و هر چه سازمانتان بزرگتر باشد، بیشتر متوجه خواهید شد که با عوامل بسیاری در کنترل سازمان خود مواجه هستید. وقتی در رأس قرار دارید، بیش از هر زمان دیگری نیازمند تاثیرگذاری بر دیگران هستید. جایگاه شما نمیتواند امکان کنترل را به شما ببخشد یا شما را مصون نگاه دارد.
توهم آزادی
افرادی که دچار توهم آزادی میشوند، میگوید: «وقتی در رأس باشم، دیگر محدودیتی نخواهم داشت.»
اما وقتی آنها در سازمان بالا میروند ، سنگینی بار مسئولیتهایشان افزایش مییابد. در بسیاری از سازمانها، وقتی در نردبان رهبری بالا میروید، متوجه میشوید که میزان مسئولیتتان نیز بالا رفته است. وقتی بالاتر میروید، انتظار بیشتری از شما میرود، فشار بیشتری را متحمل میشوید و تاثیر تصمیماتتان نیز سنگینتر خواهد بود. رهبران دارای تعهد بیشتری هستند و به همین دلیل آزادی آنها محدود میشود. این محدودیتی است که آنها به طور خواسته انتخاب میکنند اما به هر حال محدودیتها یکسان هستند.
توهم پتانسیل
افرادی که دچار توهم پتانسیل هستند، میگویند: «اگر یک رهبر ارشد نباشم، نمیتوانم به تمام پتانسیل خویش دست یابم.» افراد باید سعی کنند تا در تخصص خود ارشد باشند نه در سازمانشان. هر یک از ما تلاش میکند تا به توان بالقوه خود برسد. گاهی اوقات میتوانید از جایی به غیر از بالاترین سمت، بیشترین تاثیر را داشته باشید.
توهم همه یا هیچ
فردی که توهم همه یا هیچ را قبول دارد، میگوید: «اگر در رأس نباشم، تلاشی برای رهبر شدن نخواهم کرد.» برخی از افرادی که در سطوح میانی هستند، از جایگاهشان در سازمان خسته میشوند زیرا آنها موفقیت را به معنای «در رأس بودن» میدانند. در نتیجه، آنها بر این باورند که اگر در رأس نباشند، موفق نیستند. اگر این خستگی طولانی شود، آنها افسرده و ناکام میشوند.
با توسعه توان رهبری خویش، میتوانید تأثیر خود بر سازمانتان را افزایش دهید. شما نمیتوانید زندگی مردم را تغییر دهید. شما میتوانید کسی باشید که به ارزش سازمان میافزاید.
چالشهای پیش روی رهبران 360 درجه
این چالش برگرفته از فشاری است که در سطح میانی ایجاد میشود. دیگر کافی نیست که تأیید کنیم رهبری از میانه سازمان میتواند موفق باشد. شما باید بدانید که چگونه این طنش را کاهش دهید. پنج پیشنهاد مطرح شده در این زمینه عبارتند از:
• قرار داشتن در سطح میانی. قرار داشتن در سطح میانی میتواند مکان بزرگی باشد.
• بدانید که چه چیزی را نگه دارید و چه چیزی را نگه ندارید. هیچ چیزی جز خطوط مشخص مسئولیتها، افراد را از طنشها رها نمیسازد.
• وقتی در سطح میانی قرار دارید، پاسخی سریع را برای مسایل بیابید.
• هرگز جایگاه خود یا اعتماد رهبران را به خود خدشهدار کنید.
• راهی برای رها شده از استرس بیابید.
چالش خستگی
این چالش ناشی از تبعیت از یک رهبر ناکارآمد است. کار شما تثبیت رهبری نیست، بلکه ارزشآفرینی است. وقتی مشاهده کردید که فردی از یک رهبری ناکارآمد پیروی میکند، کارهای زیر را انجام دهید:
• رابطهای مناسب با رهبر ایجاد کنید، زمینههای مشترک را بیابید و یک رابطه حرفهای صحیح برقرار نمایید.
• نقاط قوت رهبری خود را شناسایی کرده و ارزیابی نمایید.
• خود را متعهد به ارزش آفرینی برای نقاط قوت رهبرتان نمایید.
چالش چند نقشی
رهبران سطح میانی باید وظایف مختلفی انجام دهند و اطلاعاتی فراتر از تجربه شخصی خود داشته باشند. آنها باید به اولویتهای گوناگونی بپردازند و محدودیتهای زمانی و منابع را هم در نظر داشته باشند.
هر نقشی دارای مسئولیتها و اهداف خاص خود است. اگر نقشتان را تغییر دهید، در نظر داشته باشید که شرایط نیز تغییر خواهد کرد. غالباً هدف، تعیینکننده نقش و رویکرد مرتبط با آن است.
چالش منیت
طبیعی است که رهبر نیز همانند هر کسی به دنبال این است که شناخته شود. واقعیت آن است که رهبران میانی غالباً پنهان هستند – و در نتیجه به شناخت و اعتباری که بدان تمایل دارند و مستحق آن هستند، دست نمییابند – و بنابراین به منیت آنها لطمه وارد میشود. این چالش به ویژه زمانی رخ میدهد که فرد عضو یک تیم است و تلاش میکند اما همچنان در حاشیه قرار دارد. اقدامات زیر را میتوانید در این خصوص انجام دهید:
• بیشتر از رؤیاهایتان بر وظایفتان تمرکز کنید.
• ارزش جایگاهتان را بسنجید.
• دلیل واقعی موفقیت یک پروژه را بدانید.
• به نظرات دیگر افراد هم سطح خود توجه کنید.
• تفاوت میان توسعه فردی و توسعه غیرفردی را درک کنید.
چالش احساس رضایت
نگرش صحیح برای دستیابی به رضایت در سازمان الزامی است. پنج روش برای دستیابی به رضایت عبارتند از:
• روابطی قوی را با افراد کلیدی برقرار نمایید.
• یک پیروزی را برای تیم تعریف کنید.
• ارتباطاتی مهم برقرار کنید.
• تجربه و کسب کنید و به بلوغ برسید.
• موفقیت تیم خود را ارجح بر موفقیت فردی خود بدانید.
چالش نگرش
موفقیت در قبال یک نگرش زمانی دشوارتر است که شما آن را خلق نکردهاید. هر چه بیشتر بر روی یک نگرش سرمایهگذاری کنید، بیشتر به نگرش خودتان تبدیل خواهد شد. نگرش خودتان مهیجتر از نگرشهای دیگران است و شما میتوانید به کمک آن رؤیاهای خودتان و حتی دیگران را به واقعیت تبدیل نمایید.
چالش تاثیرگذاری
رهبری افرادی که بالاتر از جایگاه شما هستند، آسان نیست. رهبری، تاثیرگذاری است. اگر نه سمت داشته باشید و نه تاثیرگذاری، افراد از شما پیروی نخواهند کرد. هر چقدر آنها بالاتر از جایگاه شما باشند، احتمالاً کمتر به شما اجازه میدهند تا آنان را رهبری کنید. به همین دلیل است که رهبران 360 درجه، نگرش خود را از «خواهان جایگاهی هستم تا دیگران از من پیروی کنند» را به «میخواهم به فردی تبدیل شوم که دیگران از من پیروی میکنند»، تغییر میدهند.
اصول رهبران 360 درجه برای رهبری افراد مافوق
رهبری افراد مافوق، بزرگترین چالش رهبران 360 درجه است. اکثر رهبران میخواهند که رهبری کنند ولی رهبری نشوند. البته اکثر رهبران میخواهند که به ارزش خود بیفزایند. اگر رویکرد شما افزودن به ارزش خود باشد، بهترین شانس را برای تاثیرگذاری بر آنان خواهید داشت. استراتژی اصلی شما باید حمایت از رهبرتان، افزودن به ارزش سازمان و مجزا کردن خودتان از دیگران از طریق انجام عالی کارتان میباشد. اگر همه چیز را به شکلی جامع و مستمر انجام دهید، آنگاه رهبری که بالاتر از شما است، به شما اعتماد کرده و از شما مشورت خواهد گرفت. در هر مرحله، تأثیرگذاری شما افزایش یافته و شما فرصت بیشتری برای رهبری خواهید داشت.
خودتان را به شکلی استثنایی و خوب رهبری کنید
هیچ چیزی بهتر از مدیریت خودتان، بر رهبرتان تاثیرگذار نیست. اگر رهبر شما باید به طور مستمر انرژی خود را صرف مدیریت شما نماید، آنگاه شما فردی تلقی خواهید شد که اتلافکننده زمان و انرژی است. اگر شما خودتان را خوب مدیریت کنید، رئیستان شما را کسی میداند که فرصتها و نقاط قوت فردی را به حداکثر میرساند.
از بار روی دوش رهبرتان بکاهید
اگر میتوانید، به موفقیت رهبرتان کمک کنید. وقتی او موفق شود، سازمان موفق خواهد شد. این کار نشان میدهد که شما عضو یک تیم هستید. این کار نشان میدهد که شما در راستای تیم عمل میکنید و قادر هستید نقشی بزرگتر ایفا کنید. همچنین ارزش و تاثیرگذاری شما افزایش مییابد.
کارهایی را انجام دهید که دیگران نمیخواهند انجام دهند
افراد موفق کارهایی را انجام میدهند که افراد ناموفق تمایلی به انجام آنها ندارند. این کار بدان معنا است که شما باید کارهای دشواری انجام دهید. وقتی باید گزینههای دشوار را انتخاب کرد و دستیابی به نتایج نیز مشکل است، رهبران وارد عمل میشوند. این بدان معنا است که باید اهداف شخصی را قربانی اهداف دیگران نمایید. رهبران خوب راهی را برای موفقیت افرادی مییابند که سخت کار میکنند.
بیشتر از مدیریت، رهبری کنید
برای حرکت از مدیریت به رهبری، باید ذهنیت خود را توسعه دهید. اگر قبلاً رهبری خوبی داشتهاید ، از روشهای زیر برای حفظ رشد و توسعه آن استفاده کنید:
• به شرایط بلندمدتتر فکر کنید.
• ببینید چگونه تصمیمات شما بر افراد هم سطح یا بالاتر از شما تاثیر میگذارند.
• برای یافتن روشی بهتر، بر مرزها فشار بیاورید.
• بر موضوعاتی غیر قابل ملموس همچون انگیزش، روحیه، احساسات، نگرشها، محیط، و زمانبندی تمرکز کنید.
• به استعداد ذاتی خود اتکا کنید.
• به دنبال افراد خوب باشید، بر روی آنها سرمایهگذاری کرده و به این افراد در انجام امورشان، قدرت و اختیار بدهید.
• همیشه عامل تغییر و تحول باشید.
اصول مدیریت 360 درجه در قبال افراد هم سطح
برای موفقیت به عنوان یک رهبر 360 درجه که همتایان خود را رهبری میکند، باید به همکارانتان نشان دهید که چرا باید به شما احترام بگذارند و از شما پیروی کنند. میتوانید به همتایانتان کمک کنید تا موفق شوند. اگر این کار را انجام دهید، نه تنها به سازمان بلکه به خودتان کمک میکنید.
مدار رهبری را درک کرده، آن را عملی سازید و تکمیل نمایید
اگر میخواهید بر کسانی که در کنار شما کار میکنند، تاثیر بگذارید، سعی نکنید تا در این فرآیند تنها عمل کنید. در عوض، به افرادتان نشان دهید که به آنها علاقهمند هستید. سعی کنید آنان را تک به تک بشناسید. همچنین از تجارب و مهارتهای منحصر به فرد آنان به عنوان منابع کارتان استفاده نمایید.
تلاش کنید تا روح رقابت را ایجاد نمایید
در یک محیط کاری سالم، هم رقابت وجود دارد و هم کار تیمی. باید ببینید که کدام یک از آنها مناسب هستند.
یک دوست باشید
غالباً ما شرایط مختلفی را در قبال خودمان نسبت به دیگران در نظر میگیریم – همکار، همتیمی، شریک، رقیب – اما غالباً آنچه که دیگران میخواهند را فراموش میکنیم یعنی یک دوست. یک رویکرد عالی برای دوستی در کار، آن است که هدف شما دوست شدن باشد نه یافتن دوست. وقتی با همکارانتان برخورد میکنید، به صحبتهای آنان گوش کنید و موضوعاتی غیر از مسایل کاری را مد نظر قرار دهید.
از سیاسیکاری بپرهیزید
سیاسی کاری شما را از آنچه که هستید، دور میکند. در محیطهای کاری، این امر به معنای تغییر مستمر جایگاهتان برای نیل به موفقیت یا استفاده از افراد برای رسیدن به اهداف شخصی بدون توجه به تاثیر این موضوع بر آنان است. افراد سیاسیکار، فرصت طلب هستند و فقط آنچه را که مد نظر خودشان است، بدون توجه به اهداف همتایان، کارمندان یا کل سازمان انجام میدهند.
اصول رهبران 360 درجه برای رهبری زیردستان
آنچه که رهبران 360 درجه را منحصر به فرد – و کارآمد – میسازد، آن است که آنها تلاش میکنند تا بر دیگران تاثیر بگذارند.
به عنوان یک رهبر 360 درجه، در زمانی که افراد زیردست را رهبری میکنید، باید تلاش بیشتری به خرج دهید تا افراد را نسبت به آنچه که میخواهید و مد نظر دارید، مجاب کنید.
به آرامی حرکت کنید
یکی از بهترین روشها برای حفظ ارتباط با کارکنان، داشتن رویکردی غیررسمی در قبال آنان است. برای ارتباط با افراد، باید با سرعت آنها حرکت کنید. تضمین نمایید که توازنی سالم را میان منافع فردی و حرفهای ایجاد خواهید کرد.
همگان را با نمره عالی ببینید
رهبران 360 درجه نفع بیشتری از افرادشان به دست میآورند زیرا بیشتر از آنها فکر میکنند. آنها برای افرادشان ارزش و احترام قایل هستند و در نتیجه افراد نیز تمایل مییابند تا از آنان پیروی کنند. نگرش مثبت و برتر رهبری، باعث یک محیط کاری مثبت میشود که در آن هر تیمی دارای جایگاه و هدفی مشخص است و هر کس در نیل به موفقیت نقش دارد. افراد را آن گونه که میتوانند باشند ببینید نه آن گونه که هستند. رابطه شما با آنها نه تنها بهرهوری را بالا میبرد بلکه به آنها نیز در بروز توان بالقوهای که دارند، کمک میکند.
افراد را بر اساس نقاط قوتشان به کار بگیرید
وقتی مستمراً از کارمندان خواسته میشود تا در حوزهای کار کنند که در آن ضعف دارند، آنها رویه خود را از دست میدهند، بهرهوری آنها پایین میآید و به تدریج سرخورده میشوند. افراد موفق نقاط قوت خود را مییابند. وقتی افراد را طبق نقاط قوتشان بکار بگیریم، زندگی آنها را به سمت بهتر شدن تغییر میدهید که این امر هم کمکی برای آنان است و هم برای سازمان.
ارزش رهبران 360 درجهای
تبدیل شدن به یک رهبر 360 درجه، کار سادهای نیست. این کاری طولانی است و در عرض یک شب رخ نمیدهد اما تلاش کردن در راستای آن ارزشمند است. همیشه تلاش برای رهبر شدن به موفقیت نمیانجامد. همیشه نیز نباید انتظار موفقیت داشته باشید. پنج مورد زیر، ارزشهایی هستند که رهبران 360 درجه به سازمانهایشان میافزایند:
1. تیم رهبری کارآمدتر از یک رهبر است.
2. رهبران در هر سطحی از سازمان مورد نیاز هستند.
3. رهبری موفق در یک سطح، شرط رهبری در مرحله بعد است.
4. رهبری خوب در سطح میانی، رهبرانی بهتر از سطح ارشد هستند.
5. رهبران 360 درجه دارای کیفیتهای مورد نیاز سازمان هستند.
این کیفیتها عبارتند از:
• سازگاری
• قوه تشخیص
• نگرش
• ارتباطات
• امنیت
• روحیه خدمت
• بهرهمندی از منابع
• بلوغ فکری
• شکیبایی
• مسئولیتپذیری